ز داغ عشق تو خون شد دل چو لالۀ من
فغان که در دل تو ره نیافت نالۀ من
مرا چو ابر بهاری به گریه آر و بخند
که آبروی تو ای گل بود ز ژالۀ من
شراب خون دلم می خوری و نوشت باد
دگر به سنگ چرا می زنی پیالۀ من
چو بشنوی غزل سایه چنگ و نی بشکن
که نیست ساز تو را زهره سوز نالۀ من
شعر کوتاه...برچسب : نویسنده : mrobaiia بازدید : 254