مردم فریبی، مرد را نامردی آموزد
نامردمی، نامرد را بی دردی آموزد
خاکستری، شایستۀ آفاق آبی نیست
پاییز سمّی، سبزه ها را زردی آموزد
مسند چو شد کارآمدان را گاه خودکامی
کارآمد بیکار را ولگردی آموزد
خون بهاران را زمستان لخته خواهد کرد
حتی به تابستان سوزان سردی آموزد
می پاشد از هم جمع گرم همگرایان را
پاشیدگی، همبستگی را فردی آموزد